شایلینشایلین، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره

نی نی ناز مامان و بابا

اتفاقای عجیب و غریب

1391/8/23 20:00
نویسنده : مامان و بابا
166 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم

خوبی مامانی؟؟؟

امروز(23 آبان) یکی از روزهای تلخ بود برام عزیزم.

بزار از اول برات تعریف کنم:

ساعت طرفای 10 بود که داشتم کارامو میکردم، حواسم به ورودی نبود اصلا، یهویی سرمو بالا اوردم دیدم این گربه سیاهه بدجنس رویصندلی روبروم نشسته.

katze72.gif

خیلی ترسیدم مامانی، فورا جیغ کشیدمو و فرستادمش بیرون از اتاق، بعدش اومدم در ورودی اهنی رو ببندم ولی بس که هول بودم شصتم موند لای در.

فورا ناخوون مامانی کبود شد، انگشتم هم فورا باد کرد و اندازه یه دوونه گردو شد.

خیلی درد داشت مامانی، خدا کنه هیچوقت تجربه نکنی عزیز دلم.

کلی اشک اومد تو چشمام، بعدش رفتم به سمت دستشویی ولی انگار این گربه بدجنس نمیخواست دست از سر من برداره، از دستشویی که اومدم بیروون دیدم دم در دستشویی ایستاده.

57.gif

خلاصه مامانی کلی ترسیدم و اشک ریختم.

بعدشم به باباجون زنگ زدم، بابایی هم زودی اومد دنبالمونو رفتیم خونه و بعدشم پیش دکتر رفتیم و یه اتل بستن به دستم عزیز دلم.

اینم ماجرای امرووز ما بوود گل مامان.

20.gif

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)