شایلینشایلین، تا این لحظه: 11 سال و 16 روز سن داره

نی نی ناز مامان و بابا

شيطنتاي شايلين

حسابي وروجك شدي خانوم (دوم مهر) كافيه چند لحظه پيشت نباشم بايد بگردمو پيدات كنم فورا ميري زير ميز علاقه شديدي هم به سيم تلفن داري   دستگيرت كردم شيطون مامي   ...
2 مهر 1392

سفر به تهران

عشق به رنگ ابي ابي به رنگ اسمان اسمان به رنگ زندگي و زندگي به رنگ تو و تو  تو به رنگ تمام زيبايي هاي دنيا... ........................................     بازم سفر دختركم به خاطر كاراي اداري من مجبور شديم بريم تهران (31 شهريور) اينو اولش بگم كه تموم مسير رفت رو نق زدي نق كه چه عرض كنم گريه ميكردي ديگه كلافمون كردي يه جورايي خيلي سخت بود ولي گذشت روز اول كاراي اداري رو انجام داديم       و اما روز دوم يه روز قشنگ با دوستاي گل قند عسلم به بهانه وجود تو با يه سري مامان مهربون و ني ني هاي گلشون اشنا شدم دوستايي ك...
1 مهر 1392

بوي پاييز

كم كم داره سرما از راه ميرسه ما هم ديگه بايد بريم سراغ لباس گرمامون   امشب با دوستاي بابايي رفتيم پارك (27 شهريور) حدس ميزدم هوا سرد باشه ولي خيلي سرد بود تموم مدت توي پتو بودي همه هم اتيش روشن كرده بودن فداي اون چشمات بشم من با ذوق به اتيشا نگاه ميكردي وقتي برگشتيم تموم لباسات بوي دود گرفته بود بس كه نزديك اتيش وايساده بودي ...
27 شهريور 1392

بزرگ شدي دختركم

هميشه شنيده بودم كه ميگفتن بچه همسايه زود بزرگ ميشه اما الان دارم ميبينم دختركم جلو چشمام داره با سرعت بزرگ ميشه روزا تند و تند ميگذره شايلين من هم داره بزرگ و بزرگتر ميشه (25 شهريور)     اينجا هم پرنسس ميخواد دوربين رو بگيره         ...
25 شهريور 1392

نيم سالگي

سلام روزگارم نميداني هر روز كه مي گذرد چه بيشتر برايم دلبري مي كني و چه بيشتر كه عاشقت نميشوم و در ميان اين چه بيشترهاي روزگارت است كه تمام زندگيم را، مشق ميكنم برايت اري باز مادر را مشق تبسمي بده تا روزگارش بيهوده نگذرد... ...................................     دختركم هفت ماهه شدي هفت ماه رو گذرونديم به سرعت برق و باد امروز روز واكسن و اندازه گيري بود خدا رو شكر تا يه سالگي ديگه از واكسن خبري نيستش وزنت هم 7300 قدت هم 66     ...
25 شهريور 1392

شايلينم

شايلينم بي اراده ي خود پا در اين دنيا نهادي به خواست من ،به خواست پدرت من اما با ترديد و ترس و نگراني روبرو بودم ترديد و ترس از وظيفه ي سنگين نگران از فرداهاي تو واكنون كه تو هستي ما مسئوليم مسئوليم كه فراهم كنيم آنچه را كه نياز براي رشد توست مسئوليم كه هدايت كنيم تورا به سمت انسانيت مسئوليم كه مبادا آنگونه پرورش يابي كه نبايد و مسئوليم و مسئوليم و مسئول...   وتو دختركم در اين دنيا، بياموز اصل هايي كه رنگ باخته اند بياموز محبت را، دوست داشتن را بياموز ساده زيستن را و بياموز آنچه تو را به سمت انسانيت سوق مي دهد اينگونه ب...
19 شهريور 1392

خرابكاري پرنسس

خدايا هزاران بار شكر توانايي هاي دختركم روزبروز داره بيشتر ميشه البته كار منم هر روز بيشتر ميشه بايد حسابي مراقب شيطنتاش باشم (18 شهريور) دستگير كردن شايلين در حال خرابكاري         شايلين در حال خوردن شست پاش(31 مرداد) ...
18 شهريور 1392

175 روز در كنار تو

شايلين نازم امروز پنج ماه و بيست و يك روزه با هميم  175 روز  در كنار من و با من 175 روزي كه با تو شروع شده هر صبحش و با تو هم پايان يافته شباش   ناز دخترم امروز تلاشت نتيجه داد(14 شهريور) دخمل مامان چند روزه كونشو ميده هوا پاهاشم جمع ميكنه  و حسابي تلاش ميكنه كه بره جلو امروز بالاخره تونستي عزيزكم تونستي خودتو بكشي جلو فداي تو بشم من عزيزكم   ...
14 شهريور 1392

سوپ

دخترك نازم سير نميشم از تو از بوسيدنت بغل كردنت بوييدنت از با تو بودن سير نميشم تموم روزم رو با تو ميگذرونم ولي تا نبينمت براي چند دقيقه بازم دلتنگت ميشم دخترك نازم عاشقانه دوست دارم    ناز دخترم امروز براي اولين بار سوپ خوردي (9 شهريور) البته خوردن كه نميشه گفت بيشتر سوپ ريختي     ...
9 شهريور 1392