شایلینشایلین، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره

نی نی ناز مامان و بابا

شاه گلي

نفس مامان امروز (8 ارديبهشت) واسه اولين بار رفتيم پارك اولش دودل بوديم كه بريم يا نه مي ترسيديم شما و ارسام بي تابي كنين ولي شكر خدا خوب بود اذيت نشديم خيلي بهمون خوش گذشت اينم چند تا از عكساي امروز   ...
8 ارديبهشت 1392

40 روزگي

چهل روز از زندگي ات گذشت (سوم ارديبهشت 92) چهل روز زيبا چهل روز جديد هر ثانيه اش حس جديد و تازه اي بود براي تو همه چي جديد بود  همه چي تو داري دنيا رو ميشناسي منم دارم با تو دنياي جديد رو ميشناسم ...
3 ارديبهشت 1392

ارديبهشت

روزهاي با تو بودن ميگذره خيلي سريع ميگذره فروردين هم تموم شد قدمت مبارك به ارديبهشت ماه تو سي و هشت روزه شدي و منم سي و هشت روزه كه مادر بودن رو تجربه كردم ...
1 ارديبهشت 1392

اولين خريد

با تو هر روز دارم اولين ها رو تجربه ميكنم گلم امروز (27 ارديبهشت) هم يه جورايي اولين بود اولين خريدي كه دوتايي رفتيم من و تو و ارسام و خاله با هم رفته بوديم خريد خيلي جالب بود هركي شماهارو ميديد فكر ميكرد دوقلو هستيد   ...
27 فروردين 1392

يك ماهگي

طلاي مامان امروز (24 فروردين) يه ماهه شدي عزيزم ايشالا 120 سالگيت رو جشن بگيري گلم امروز برات جشن گرفتيم كلي عكس انداختيم شما خودت نميتونستي كيكت رو ببري ولي خوب ماماني من بجاي شما بريدم ايشالا سال ديگه خودت كيكت رو مي بري نفسم اينم پرنسس طلا كه كنار كيكش خوابش برده     اينم شما و ارسام طلا   ...
24 فروردين 1392

تبريز

گل مادر خسته نباشي نفسم خدا رو شكر ديروز (15 فروردين) خيلي دخمل خوبي بودي تو راه اذيت نكردي گريه هم نكردي زياد ووووووي فقط يه بار پوپ كردي كه مجبور شدم بدون اب پوشكتو عوض كنم در كل خوب بود و سخت نبود براي ما ولي ارسام يكمي بي تابي كرد چند باري هم پوپ كرد اما حالا شكر خدا تبريزيم اينم اولين عكساي شما تو خونه مادري و پدري     ...
17 فروردين 1392

سفر به تبريز

سلام پرنسس من اگه خدا بخواد فردا (15 فروردين) راهي ميشيم به سمت تبريز نفس من. بابايي چند روز پيش (9 فروردين) اومدن اصفهان و ما مونديم اينجا. تنهايي برام سخت بود واسه همينم ما مونديم تا شما يكمي بزرگ تر بشي بعدش بيايم خونه. راستي خاله و ارسام هم با ما ميان تبريز. مطمئنا خيلي بهمون خوش ميگذره.   ...
14 فروردين 1392

سيزده بدر

سيزده تون بدر پرنسس من امسال شما و ارسام براي اولين بار رفتين سيزده بدر البته خيلي نتونستيم بيرون بمونيم چون من حالم زياد خوب نبود و زودي برگشتيم اينم چند تا عكس كه تو خونه ازتون گرفتيم   ...
13 فروردين 1392

حس خوب مادر شدن

مادر شدن پدر شدن بودن تو يه عضو جديد كوچولوي من همشون زيباست خيلي زيبا حس خوبيه خيلي خوب . . . پرنسس من در 15 روزگي (نهم فروردين) تو بغل بابايي جون بابايي امشب ميره بسمت اصفهان و ما رو اينجا ميزاره ميدونم خيلي دلتنگت ميشه ولي خوب چون تنهاييم مجبوريم بمونيم اينجا تا شما يكمي بزرگتر بشي     ...
9 فروردين 1392