عمو علي
چند تا عكس با مزه
اولين عرووووسك
هميشه اولين ها خيلي جذابه با تو هم هر روزم اولين تجربه است امروز واسه اولين بار به يه عروسك عكس العمل نشون دادي (31 خرداد) وقتي اوردم نزديكت از دستم گرفتي و بعد از كلي نشونه گيري بردي سمت دهنت ظاهرا اين عروسك رو خيلي دوست داري اين شروعي هستش واسه شناختن دنياي اطرافت ...
نویسنده :
مامان و بابا
22:00
چند روزي كه گذشت
خانوم طلا اين چند روز كه گذشت حسابي درگير بوديم هم خسته سفر بوديم هم اينكه بايد خونه رو سروسامون ميداديم واسه همينم خيلي وقت نكردم بيام برات بنويسم اما درعوض كلي عكس خوشگل ازت گرفتم شايلين و مامي (22 خرداد) شايلين تو بغل خرسي(22 خرداد) شايلين تو خواب ناز(24 خرداد) شايلين خانوم درحال خميازه كشيدن و بيدار شدن ...
نویسنده :
مامان و بابا
22:00
1000 كيلومتر رااااااااه
امروز سفرمون به پايان رسيد(21 خرداد) بالاخره برگشتيم خونمون البته مادري و خاله هم باهامون اومدن مسير خيلي طولاني بود اوه اوه اوه چه همه راااااااااااااااااه هرچي ميومديم تموم نميشد علاوه بر اينكه تموم نميشد گرمتر هم ميشد ولي خوب كولر روشن بود تو هم زير سايبون بودي خلاصه سفري بود ...
نویسنده :
مامان و بابا
22:20
گل ريزان
يه روز جديد(19 خرداد) همراه با شايلين و بابايي امروز كلي گشتيم كلي هم عكس گرفتيم اينم عكساي امروز عصر اينجا شايلين خانوم تو بغل بابايي تو خواب نازه اينجا هم خانوم تازه از خواب بيدار شده و با اخم همه رو نگاه ميكنه و اما شب امروز روز پرماجرايي داشتيم وقتي برگشتيم خونه زودي برديمت حموم حسابي تميز و ناز شدي بعدشم مراسم گل غلطون داشتيم حسابي بازي كردي امشب وقتي گلها رو ميريختيم رو سرت ذوق ميكردي خلاصه كلي خنديدي برامون اينم شايلين از حموم بيرون اومده و پرنسس گلها &n...
نویسنده :
مامان و بابا
22:00